سابلیمینال

داستان جوداس پریست و دادگاهی برای سابلیمینال

فهرست مطالب

پندار پدیا به نقل از بهداشت معنوی؛ امروزه برخی افراد و جریان‌های معنویت‌گرای نوظهور، مخاطبان خود را با آموزش‌هایی دربارۀ سابلیمینال جذب پول، سابلیمینال توسعۀ فردی، سابلیمینال زیبایی، سابلیمینال ذهنی و تحصیلی، سابلیمینال لاغری سرگرم می‌کنند و از این طریق درآمدهای زیادی دارند. برخی مدعیان معنویت‌های نوظهور می‌گویند به کمک سابلیمینال می‌توانند ذهن افراد را تحت کنترل خود درآورده و این کار را به نحوی انجام دهند که فرد متوجه نشود. این در حالی است که این نظریه، توسط پژوهشگران زیادی، مردود شناخته شده است.

 

ادراکات زیرآستانه‌ای چیست؟

مفهوم «سابلیمینال» (Subliminal Stimuli) یا  همان ادراکات زیرآستانه‌ای به محرک‌های صوتی‌ای گفته می‌شود که با فرکانس کمتر از ۲۰ وجود دارند و به‌صورت معمول قابل‌شنیدن نیستند. برای فهم دقیق‌تر این مفهوم و نیز مباحث مرتبط به آن نیاز به بیان مطالبی است که در ادامه خواهد آمد. ما انسان‌ها برای شنیدن اصوات و دیدن اشیا با محدودیت‌هایی مواجهیم و در هر دو حوزه توان درک محدودی داریم. برای مثال، بسامد شنیداری ما، بین ۲۰ تا ۲۰۰۰۰ هرتز است. امواج صوتی با فرکانس کمتر از ۲۰ و بیشتر از ۲۰۰۰۰ هرتز برای ما قابل‌شنیدن نیستند.

محدودیت‌هایی دیداری ما نیز طول‌موج طیف مرئی برای  میان ۳۸۰ تا ۷۴۰ نانومتر و بسامد آن‌ها بین ۴۳۰ تا ۷۷۰ تراهرتز است. بنابراین بخش زیادی از طیف‌ الکترومغناطیسی برای ما قابل‌دیدن نیست. این اعداد محدودۀ قلمرو ادراکات سمعی و بصری ما را نشان می‌دهد. امواجی که خارج از این محدوده باشند، محرک زیرآستانه‌ای یا فراآستانه‌ای هستند؛ یعنی در آستانۀ ادراکات ما نمی‌گنجند بنابراین به آن‌ها ادراکات زیرآستانه‌ای نیز می‌گویند.

 

ادعاهای ویلسون کی در مورد ادراکات زیرآستانه‌ای

ادعاهای زیادی در مورد تأثیر شگفت‌آور ادراک زیرآستانه‌ای در سال ۱۹۷۳ توسط «ویلسون برایان کی» (Wilson Bryan Key) در کتاب‌هایش، ازجمله «اغواگری سابلیمینال: دستکاری رسانه تبلیغاتی در مورد یک نه چندان زیاد» (Subliminal Seduction: Ad Media’s Manipulation of a Not So) و «ماجراجویی های سابلیمینال در هنر اروتیک» (Subliminal Ad-ventures in Erotic Art) مطرح شده است.

ویلسون کی در آن کتب ادعا نموده است که برای اغوای مصرف‌کنندگان، گاهی از نمادها یا واژه‌های جنسی زیرآستانه استفاده می‌شود. به باور او، واژه‌های جاسازی‌شده ناآگاهانه درک شده و باعث فراخوانی برانگیختگی جنسی می‌شوند و فراورده را برای خریداران جذاب‌تر می‌نمایند.

اگرچه ادعاهای برایان کی بسیار شناخته‌شده هستند، ولی هیچ مدرک مستقلی در پشتیبانی تأثیر چنین استفاده‌هایی یا حتی وجود داشتن آن‌ها، وجود ندارد.

جوداس پریست و دادگاهی با طعم سابلیمینال

در سال ۱۹۸۵ خودکشی دو مرد در ایالت نوادا استفاده از ادراکات زیرآستانه‌ای برای اقدام به خودکشی را در رسانه‌های آمریکایی داغ کرد. به‌طوری‌که ماجرای شکایت خانواده این دو مرد از گروه موسیقی «جوداس پریست» (Judas Priest) که یک گروه معروف هوی‌متال انگلیسی معروف به خدایان متال بود تا مدت‌ها در صدر اخبار قرار داشت. اما ماجرا از چه قرار بود:

 در سال ۱۹۸۵ در نوادا دو مرد جوان با نام‌های «جیمز ونس» (James Vance) ۲۰ ساله و «ریموند بلکنپ» (Raymond Belknap) ۱۸ ساله ضمن پیمانی با یکدیگر برآن‌شدند تا هم‌زمان خودکشی کنند. به هنگام شلیک گلوله از یک تفنگ ساچمه‌ای شماره ۱۲، بلکنپ دردم جان می‌بازد. ولی ونس علیرغم آنکه از شلیک گلوله به خود به‌سختی آسیب می‌بیند، زنده می‌ماند.

 

سابلیمینال

جیمز ونس پس از حادثه خودکشی

 

خانواده قربانیان بر آن باور بودند که گروه هوی‌متال انگلیسی، جوداس پریست در این ماجرا مقصر اصلی است. بنابراین در سال ۱۹۹۰، دادخواستی تهیه کرده و در آن ادعا نمودند در آلبوم سال ۱۹۷۸ جوداس پریست به نام «طبقه آلوده» (Stained Class) و در لابه‌لای آهنگ «به دست تو بهتره، بهتر از من» (Better by You, Better than Me) در این آلبوم، پیام‌های نهانی (ادراکات زیرآستانه‌ای)، شامل عبارت «انجامش بده» (Do It) و پیام‌های مختلف نهانی برگردان‌شده بوده که انگیزه اقدام قربانیان بوده است.

 

نتیجه دادگاه

پرونده از سوی قاضی به دلیل نبود شواهد کافی از جاسازی پیام‌های زیرآستانه‌ای در آهنگ‌ها، مختومه اعلام شد. همچنین قاضی پرونده نیز چنین اظهار داشت: «پژوهش علمی ارائه‌شده ثابت نمی‌کند محرک‌های زیرآستانه‌ای، حتی اگر ادراک هم شوند، دستمایه شکل‌گیری و سرعت‌بخشی اقدامی به این بزرگی شوند. عوامل دیگری جدای محرک‌های زیرآستانه‌ای توجیه‌کننده رفتار درگذشتگان بوده‌اند.»

دکتر «تیموتی ای مور» (Timothy E. Moore)، بعداً در مقاله‌ای برای مجله مشهور شک‌گرایان به نام Skeptical Inquirer، ماجرای این دادگاه را به‌طور کامل شرح داد. این محاکمه همچنین موضوع یک مستند در سال ۱۹۹۱ با عنوان «فریبکاران رؤیا: داستان پشت پرده جیمز ونس در مقابل جوداس پریست» (Dream Deceivers: The Story Behind James Vance vs. Judas Priest) شد.

 

| لینک مستند «فریبکاران رؤیا: داستان پشت پرده جیمز ونس در مقابل جوداس پریست»

 

در مستند «فریبکاران رؤیا: داستان پشت پرده جیمز ونس در مقابل جوداس پریست»، خواننده جوداس پریست، «راب هالفورد» (Rob Halford)، اظهار داشت که اگر گروه این‌قدر تمایل داشت که پیام‌های زیرآستانه‌ای را در موسیقی خود وارد کند، پیام‌هایی که به طرفداران آن‌ها دستور می‌داد خود را بکشند کاملاً برای این گروه بی‌فایده خواهند بود. زیرا از نظر اعضاء این گروه، درج پیام زیرآستانه‌ای «تعداد بیشتری از آهنگ‌های ما را بخرید» (buy more of our records) بسیار کاربردی‌تر بوده است. هالفورد در رابطه با عبارت «آن را انجام بده» دستور خودکشی است، خاطرنشان کرد که از نظر وی و اعضاء این گروه عبارت «آن را انجام بده» هیچ پیام مستقیمی برای انجام کار خاصی ندارد.

 

سابلیمینال در عرفان‌های کاذب

اعتقاد به قدرت دریافت محرک‌های زیرآستانه‌ای و دگرگون‌سازی اندیشه و کردار مردم با این ابزار، دستاویزی برای بسیاری از شرکت‌ها برای ساخت آگهی‌هایی شده ‌است. اگرچه تاکنون هیچ شاهدی در تأیید کارساز بودن گوش فرادهی یا دیدن پیاپی این پیام‌ها، پیدا نشده است. شواهد نشان می‌دهد که افراد باید به ادراک محرک آگاه باشند، پیش از اینکه حرکتی را پدید آورده یا واکنش‌های همیشگی‌شان به این محرک‌ها را تغییر دهند. بنابراین ادراک زیرآستانه‌ای نمی‌تواند یک انسان را به سمت مشخصی سوق دهد یا عمیقاً در بهبود عملکرد یک فرد مؤثر باشد.

باوجود عدم اثبات علمی این پدیده، در فضای ترویج معنویت در جامعه، عده‌ای چنین وانمود می‌کنند که اثر سابلیمنال امری اثبات شده است. درنتیجه آن را می‌توان به‌عنوان نشانه‌ای بر قدرت درونی انسان، بلکه نشانۀ خدای درون دانست. قدرتی که با نیروی آن می‌توانیم هر تغییری را ایجاد کنیم و کائنات را تحت تأثیر قرار دهیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *