پندار پدیا؛ جریان تصوف فرقهای یکی از مهمترین جریانات فکری جهان است. این جریان علاوهبر وجوه فرهنگی و دینی خود دارای ابعاد اجتماعی گستردهای نیز بوده و بررسی آن از جنبههای گوناگون دارای اهمیت است. درباره تصوف سخن بسيار گفته شده است ولي آنچه کمتر بدان پرداخته میشود ـ خصوصاً در تحقيقات معاصرين ـ، بررسي موضع شخص پیامبر گرامي اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم و اهلالبیت علیهمالسلام و نيز عالمان متقدم شيعه درباره اين جريان است. دراینخصوص با سؤالات اساسي زير مواجهيم:
الف. آيا اساساً از مذهب و مرامي به نام «تصوف» و يا از افرادي تحت عنوان «صوفي» در روايات پيامبر و اهلبیت علیهمالسلام ذکري به ميان آمده است؟
ب. اگر چنين است چه ویژگیهایی را درباره تصوف میتوان از اين متون استخراج کرد؟ يعني با بررسي اين متون چه عقايد و اعمالي را میتوان به جريان تصوف در آن دوره نسبت داد؟و موضع پيشوايان معصوم و عالمان متقدم شيعه در برابر اين عقايد و اعمال صوفيان چه بوده است؟
ج. رابطه سران و شخصیتهای برجسته صوفيه آن زمان با امامان معصوم چگونه بوده است؟
ما در اين مقال برآنيم تا به سؤالات فوق طي سه فصل زير پاسخ دهيم:
|
منظور ما از عالمان متقدم شيعه آنهايي هستند که تا زمان علامه حلي زیستهاند و منظور از شيعه نيز، اماميه است. البته چند نقل از قاضي نعمان مغربي شيعي اسماعيلي مذهب نيز آوردهایم.
1.اصطلاحات «صوفي» و «صوفيه» در روايات معصومين:
در بحث از صوفيه سؤالي اساسي که ابتدائاً به ذهن میرسد اين است که آيا در روايات معصومين علیهمالسلام از گروهي بهعنوان صوفيه يا اشخاصي بهعنوان صوفي ياد شده است يا خير و آيا اين اصطلاح از همان زمانها شناخته شده بوده يا بعداً پيدا شده است.
از بررسي روايات معلوم میشود طبق نقل شيخ طوسي در امالي اولين شخصي که به پيدايش اين گروه اشاره فرموده خود پيامبر گرامي اسلام صلواتاللهعلیهوآله بودهاند.
حضرت در حديثي طولاني ضمن ايراد نصايح و سفارشاتي به ابوذر غفاري میفرماید:
اي اباذر در آخرالزمان گروهي پيدا میشوند که در تابستان و زمستان پشمينه میپوشند و اين را براي خود فضيلتي نسبت به ديگران میشمارند پس ملائکه آسمانها و زمين آنها را لعنت میکنند! [1]
اين بيان اشاره صريحي است به همين صوفيه و تصوفي که میشناسیم چرا که غير از اين مسلک در طول تاريخ اسلام فرقه ديگري سراغ نداريم که پشمینهپوشی و زهد افراطي را شعار خود قرار داده باشند و محققان نيز ريشه اصطلاح صوفي را کلمه صوف به معني پشم معرفي میکنند و وجه تسميه گروهي به نام صوفيه را در پشمینهپوشی ايشان میدانند.
گزارش بعدي از اصطلاح «صوفي» متني است که مرحوم صدوق در عللالشرایع با سند خود از محمد بن سنان نقل کرده است:
وی میگوید در خراسان نزد مولاي خود علي بن موسیالرضا بودم. عادت مأمون اين بود که حضرت را در روز دوشنبه و پنجشنبه در سمت راست خود مینشاند و مردم نزد او میآمدند (براي مرافعه و…) روزي مردي از صوفيه را که دزدي کرده بود نزد او آوردند هنگامي که مأمون به او نظر کرد آثار زهد را در او نمايان ديد درحالیکه اثر سجده بر پیشانیاش بود. پس به وي گفت: «واي بر اين ظاهر زيبا و آن فعل زشت!». صوفي گفت: آن فعل از روي اضطرار بود و نه اختيار چرا که تو مرا از حقم در خمس و في [اموالی است که بدون جنگ و با صلح بهدست مسلمانان میافتد و متعلق به پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم است] منع کردي. پس مأمون گفت: تو چه حقي در خمس و في داري؟ او گفت: خداوند تعالي خمس را به شش قسمت تقسيم نمود و فرمود: «بدانيد آنچه را که غنيمت میبرید پس خمس آن براي خدا و براي رسول و ذيالقربي و يتيمان و مسکينان و در راه مانده است اگر ايمان آوردهاید به خدا و به آنچه که بر بندهمان نازل کرديم در روز فرقان، روزي که دو گروه به هم رسيدند.» … پس تو مرا از حقم منع کردي درحالیکه من مسکيني در راه مانده هستم و تازه از حافظان قرآن نيز هستم… [2]
روايت ديگري نيز در کشف الغمه آمده که حکايت از ورود گروهي از صوفيه بر امام رضا علیهالسلام و اعتراض ايشان به لباسهای فاخر حضرتش و پاسخ آن حضرت به ايشان است. [3]
متن بعدي که صريحاً لفظ صوفي در آن آمده توقيعي است از جانب حضرت ولیعصر ارواحنافداه که خطاب به جناب حسين بن روح آمده است:
… و اما آنچه که درباره صوفي متصنع (رياکار) نوشته بودي [منظور احمد بن هلال يکي از سران غلات است] پس خداوند عمر او را قطع فرمايد… [4]
میبینیم که در اين متن امام علیهالسلام صريحاً لفظ صوفي را به همراه صفت متصنع يعني رياکار براي يکي از غلات ذکر فرموده است. پس معلوم میشود در آن زمان کاملاً اين اصطلاح کاربرد داشته و افراد يا گروهي بدين نام شناخته میشدند.
مشابه اين توقيع متني است که خطاب به قاسم بن علاء آمده و امام در آن نوشتهاند:
احذروا الصوفي المتصنع: بپرهيزيد از صوفي رياکار! [منظور ابن هلال است]. [5]
گزارش ديگر حديثي طولاني است درباره مناظره امام صادق علیهالسلام با سفيان ثوري و اصحابش که مرحوم کليني در کتاب کافي اين حديث را در بابي جداگانه تحت عنوان«دخول الصوفية علي أبي عبدالله علیهالسلام واحتجاجهم عليه فيما ينهون الناس عن طلب الرزق» آورده است. [6]
البته هر چند در متن حديث و توسط خود امام علیهالسلام لفظ صوفي يا مشابه آن نيامده اما همين که مرحوم کليني بهعنوان عالمي بزرگ و همعصر با دوران غيبت صغري لفظ الصوفيه را در عنوان باب آورده نشان از معروفيت چنين فرقهای با اين نشان و عنوان در زمان امام صادق دارد.
منابع:
[1] الأمالي للشيخ الطوسي ص 539
[2] علل الشرائع ج 1 ص 240
[3] كشف الغمة ج 3 ص 103
[4] كمال الدين وتمام النعمة ص 489
[5] اختيارمعرفة الرجال ج2ص 816
[6] الكافي ج 5 ص 65