پندار پدیا به نقل از مسترکلاس؛ دههها است که فرقهها افرادی که از بیرون به آنان نگاه میکنند را گیج و حتی وحشتزده کردهاند. این سازمانهای مخفی و منزوی رشتهای طولانی از جنایات را به دنبال خود به جا گذاشتهاند. در مورد اینکه یک فرقه چیست و چگونه میتوان آن را تشخیص داد، بیشتر یاد بگیرید.
فرقه چیست؟
اصطلاح «فرقه» اغلب به گروهی از افراد با باورهای عموماً غیرمعمول اشاره دارد که در انزوای نسبی از جهان زندگی میکنند. آنها تمایل دارند حول یک فرد کاریزماتیک – رهبر فرقه – متمرکز شوند که باورها، رفتارها و آداب و رسومی خاص را به همه اعضاء فرقه دیکته میکند. از منظر پیروان، بسیاری از فرقهها بهعنوان ادیان جدید هستند، بااینوجود برخی از فرقهها ذاتاً غیرمذهبی هستند.
کلمه Cult (کیش) به چه معناست؟
واژه «Cult» برگرفته از واژه لاتین «Cultus» است، واژهای باستانی که مفاهیمی چون پرستش، آموزشوپرورش و کشت را در برمیگیرد. در ابتدا، این اصطلاح برای نامیدن گروههایی که به یک موضوع خاص توجه داشتند، فراگیر شد. این موضوع میتواند امری فلسفی، دینی یا دنیوی و مادی باشد. در قرن نوزدهم این واژه، به معنای یک گروه غیرمتعارف از مؤمنان متعصب و عجیبوغریب تکامل یافت.
بااینحال، تعریف Cult (کیش) تا حدودی گسترده است. درحالیکه مترادف با این نوع حرکات اغلب مخرب و شکلهای عجیبوغریب ایمان است، میتواند به یک گروه عادی از مردم نیز اشاره کند. بهعنوانمثال، یک فیلم ممکن است یک cult following (فرقه پیرو) داشته باشد و این بدان معنی است که این فیلم برای گروه خاصی از مردم جذاب است. این به معنای چیز بدی در مورد خود فیلم نیست.
ویژگیهای یک فرقه:
هر فرقه بر روی موضوعات خاصی متمرکز است، اما تقریباً همه این گروهها حداقل برخی در عناصر اشتراک دارند، مانند:
1- نظارت اقتدارگرایانه:
فرقهگرایی منوط به تشویق وابستگی حداکثری است. افراد این فرقه باید احساس کنند که قادر به زندگی فردی خارج از هنجارهای گروه نیستند. این باورها اغلب با نگرشی ستایشآمیز نسبت به رهبر مستبد گروه هم داستان میشوند.
2- باورهای افراطی:
اعضای فرقه به باورهای بسیار جزمی و افراطی اعتقاد دارند. آنها همچنین نمیتوانند بدون ترس از انتقام یا مجازات رهبر یا دیگر اعضای گروه، این سیستمهای اعتقادی را زیر سؤال ببرند.
3- جدایی از جامعه:
بهمحض پیوستن اعضای جدید به یک فرقه، سایر پیروان سخت تلاش میکنند تا آنها را از اعضای خانواده و دوستان جدا کنند. این کار به تحقق فرایند کنترل ذهن پیروان توسط رهبر فرقه کمک میکند. جدایی از جامعه به ایجاد یک ذهن گروهی (Hive Mind) بین فرد جدید و دیگر اعضا کمک میکند.
4- تکریم فردی خاص:
رهبران کاریزماتیک اغلب در مرکز اکثر فرقهها قرار دارند. خانواده مانسون در اواخر دهه ۱۹۶۰ را در نظر بگیرید. همانطور که از نامش پیداست، آنها باورهای رهبر خود، چارلز مانسون را پذیرفته و به خواستههای او عمل میکردند. همین الگو تقریباً در تمام فرقههای دیگر تکرار میشود، البته در بسیاری از موارد میزان خشونت در فرقه کمتر از آن چیزی بود که در خانواده مانسون وجود داشت.
چهار نوع فرقه وجود دارد:
انواع مختلفی از فرقهها وجود دارند که روی اهداف یا باورهای نهایی مختلف تمرکز میکنند. در اینجا تنها چند گروهبندی کلی درباره فرقهها ارائه میشود:
۱. فرقههای روز قیامت (Doomsday cults):
فرقههای خاصی دور هم جمع میشوند تا برای پایان قریبالوقوع دنیا آماده شوند. بهعنوانمثال، فرقه دیویدیان سلاح گرم و مواد منفجره را در یک مجتمع در واکو در تگزاس در دهههای ۸۰ و ۹۰ ذخیره کرد تا برای آخرالزمان آماده شود. این امر منجر به یک بنبست به همراه بدنامی برای دولت فدرال شد.
۲. فرقههای سیاسی (Political cults):
گروههای سیاسی چپگرا و راستگرا [منظور نویسنده انواع تعاریف موجود از چپ و راست مانند لیبرال، کمونیست، محافظهکار و… است] میتوانند به فرقه تبدیل شوند. جانجا لیچ (Janja Lalich) شرح کاملی از تجربه خود از حضور در چنین محیطی را نوشته است.
۳. فرقههای مذهبی (Religious cults):
اعتقادات معنوی بستر فعالیت بسیاری از فرقهها است. برخی از فرقهها شاخههایی از مذاهب اصلی هستند درحالیکه برخی دیگر عقایدی جزمی و الهیاتی جدید را ارائه میدهند.
۴. فرقههای جنسی (Sex cults):
همه انواع فرقهها ممکن است مولفهای از سوءاستفاده جنسی داشته باشند، اما برخی از آنها بر رابطه جنسی بهعنوان یکی از کارکردهای اصلی خود تمرکز میکنند. بهعنوانمثال، NXIVM مستقر در نیویورک تا پیش از انحلال، رفتارهای جنسی را در میان اعضای گروه خود ترویج میداد.
مثالهایی از فرقهها:
در طول این سالها، فرقهها به دلیل رفتار ظالمانه و گاهی غمانگیز خود تیتر خبرها را به خود اختصاص دادهاند. شاید حتی نام برخی از این گروههای فرقهای بدنام را شنیده باشید:
– دروازه بهشت (Heaven’s Gate):
«بانی نتلز» (Bonnie Nettles) و «مارشال اپلویت» (Marshall Applewhite) با الهام از «کتاب احیا» (Book of Revelation)، دروازه بهشت را بهعنوان یک فرقه روز قیامت با تمرکز بر یوفوها شکل دادند. در سال ۱۹۹۷، تمام اعضا در تلاش برای سوار شدن بر دنباله داری که از کنار زمین عبور میکرد، دست به خودکشی دستهجمعی زده و مردند.
– معبد مردم (The Peoples Temple):
«جیم جونز» (Jim Jone)، یک واعظ کاریزماتیک از ایالات متحده، معبد مردم را تشکیل داد تا قبل از رفتن به گویان فرانسه، برداشت خود از مسیحیت را گسترش دهد. در آنجا، او جونز تاون (Jonestown) را بهعنوان مجموعهای برای پیروانش تأسیس کرد. آنها در سال ۱۹۷۸ با خودکشی دستهجمعی کشته شدند.
– کلیسای وحدت (The Unification Church):
جنبش مذهبی جدیدی که در کره جنوبی آغاز و به سایر نقاط جهان سرایت کرد. همه پیروان از آموزههای «سون میونگ مون» (Sun Myung Moon) پیروی میکنند، ازاینرو لقب محاورهای آنها (مونها [Moonies]) است.
چرا مردم به فرقهها ملحق میشوند؟
مردم به دلایل مختلفی به جنبشهای فرقهای میپیوندند که بیشتر آنها حول تمایل به معنا و جامعه میچرخند. بسیاری از کسانی که عضوی از چنین سازمانهایی میشوند، دارای سوءپیشینه بوده و از مشکلاتی در ارتباط با جامعه برخوردارند. آنها همچنین ممکن است احساس کنند که فرهنگ اصلی جایی برای آنها ندارد و هیچ ارزش معنوی هم برای ارائه به آنها ندارد.
اعضای سابق فرقه اغلب حس طولانیمدت تنهایی و نهیلیسمی را که قبل از تبدیل شدن به بخشی از چیزی بزرگتر از خودشان احساس میکردند، توصیف میکنند. این آنها را تشویق میکند که گارد خود را باز کرده و عناصر غریبه جوامع جدید را بپذیرند. البته گاهی اوقات این امر منجر به نتایج وحشتناک و حتی مرگباری شده که در شرایطی سخت رخ میدهند.