پندار پدیا به نقل از ردنا؛ نیما نریمانی، دبیر کارگروه علم و دین اندیشکده مهاجر دانشگاه صنعتی شریف، در وبینار «علم چگونه به الحاد منجر میشود؟» که از سوی مرکز علم و الهیات پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری و پیرامون موضوع طبیعتگرایی در علوم برگزار شد، با بیان اینکه اگرچه عنوان الحاد علمی عموماً با جریان پر سروصدا و رادیکالی شناخته میشود که توسط اندک دانشمندان مشهوری همچون ریچارد داوکینز (Richard Dawkins)، دنیل دنت (Daniel Clement Dennett)، سم هریس (Samuel Benjamin Harris)، کریستوفر هیچنز (Christopher Eric Hitchens)، پیتر اتکینز (Peter William Atkins) و دیگران پیشبری میشود، عنوان کرد: مسئله اصلی و بنیادی مربوط به الحاد برخاسته از علم به این جریان تقلیل نمییابد و ابعاد آن فضای علمی، فلسفی جهانی فراتر از این جریان حداقلی به لحاظ کمی و حداکثری به لحاظ مدعاست.
نیما نریمانی که فارغالتحصیل رشته دکتری فلسفه دین است در این وبینار گفت: در واقع جریان شناخته شده با عنوان الحاد علمی یا نوالحادیگری شکل رادیکال و افراطی دیدگاه طبیعت و طبیعتگرایی علمی است که به نظر میرسد اکنون در فضای علمی – فلسفی آکادمیک، جریان غالب است.
دکتر نیما نریمانی
نریمانی که خود پایاننامهای با موضوع «بررسی بستار فیزیکی از طریق علیت ذهنی و اراده آزاد و دلالتهای آننسبت به فاعلیت الهی» را دفاع کرده است، با اشاره به الحاد علمی یا خداناباوری علمی افزود: بحث الحاد علمی در دهههای اخیر خیلی داغ شده است و مدنظر متفکران علمی بوده است، جریان الحاد علمی به نظر میآید که یک جریان روبنایی از مسئله خداناباوری علمی است و این روبنا بودن الحاد علمی جنجالساز است.
خداناباوری علمی تحتتأثیر مسائل فرهنگی است
وی با بیان اینکه این خداناباوری علمی تحتتأثیر مسائل فرهنگی است و بعد شناختی پشت آن نیست، گفت: کتب مختلف استیون هاوکینگ (Stephen William Hawking) بر جنبههای غیرشناختی میپردازند.
نریمانی تصریح کرد: این مسئله فقط یک اتفاق فرهنگی نیست و نیاز به بررسی دارد، این گرایش در فضای آکادمیک علمی و فلسفی شدیدتر از فضای عمومی بوده و مدافعان این ایده استدلالهایی دارند و از آنها دفاع میکنند که توجه به این استدلالها میتواند مهم باشد.
وی در ادامه با بیان اینکه در حوزه حیات و تکامل، این مسئله تکامل هم به لحاظ تاریخی یک نقطه عطف است و هم به لحاظ فلسفی اهمیت بسزایی دارد، خاطرنشان کرد: تا پیش از نظریه تکامل داروین مسئله حیات یکی از اموری است که حتی برای فضای علمی مهم و نیازمند تدبیر و طراحی است؛ در نظریه داروین گویی این سد (اموری در جهان هستند که نشانههای از طراحی و طرح الهی در پس آنها وجود دارد)، این سد در حال شکسته شدن است. همچنین وی عنوان کرد: این جریان الحاد علمی فضای ضد دینی ایجاد میکند و اشاره میکند به اینکه دین مضر است باید حذف شود.
نریمانی بیان کرد: علم اکنون وارد بحث پیچیده، ممنوع و مقدسترین حوزه یعنی دین شده و دین تحت نگاه طبیعتباورانه دانشمندان علوم اجتماعی انکار میشود و معنویت، مطابق با بیان روانشناسی انگلیسی، امری زائد و حشو میشود که در نتیجه فرایندهای فیزیکی از نوع و پیچیدگی خاصی حاصل میشود.
دبیر کارگروه علم و دین اندیشکده مهاجر دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد: طبیعتگرایی به معنای حذف و کنار گذاشتن هر امر غیرطبیعی مانند خدا، روح، امور مجرد و مانند آن است، در تعریف طبیعتگرایی، جان دیویی (John Dewey)، پیشروی طبیعتگرایی آمریکایی مینویسد: طبیعتگرایی در برابر معنویتگرایی ایدئالیستی است، اما همچنان در برابر فراطبیعتگرایی (مانند خداباوری) و نسخه تضعیف شده آن که به اصول پیشینی استعلایی در محدودهای فراتر از طبیعت و تجربه (حسی) توسل میکند، نیز هست.
طبیعتگرایی علمی
نیرمانی با بیان اینکه طبیعتگرایی اگرچه تاریخی طولانی به قدمت تاریخ بشر دارد، اما در دوره اخیر آنچه هویت ویژهای به او بخشیده اضافه شدن پسوند علمی به آن است، خاطرنشان کرد: در واقع امروز طبیعتگرایی، طبیعتگرایی علمی است بدین معنا که هویت ایجابی آن را تنها علم و روش علمی تجربی معنا میبخشد و بنا بر آن طبیعتگرایی علمی تمایل به نظریهای فراگیر دارد که بر پایه علم تبیین کامل و جامعی از تمامی پدیدهها ارائه دهد.
وی با بیان اینکه در ارکان ایده طبیعتگرایی دو رکن اصلی وجود دارد، یکی مسئله تقلیلگرایی و دیگری نفی غایتمندی، افزود: هستی شامل هیچ بعد اساساً غایتمندی نیست و غایتمندی که مشاهده میشود در یک فرایند کور حاصل شده و اوج غایتمندی را طراحی میتوان دانست یا دوگانهانگاری است و هرچه این دو را جدیتر بدانیم نشان میدهد که شما یک طبیعتگرای جدیتر هستید و به ایده طبیعتگراییسازی نزدیک میشود.
نریمانی خاطرنشان کرد: در استدلال به سود طبیعتگرایی میتوان به موارد همچون موفقیت اثبات شده روش طبیعتگرای علمی، حجم دانش معرفت بالای ایجاد شده توسط آن، فقدان وجود روش و با معرفتشناسی مشابهی برای فهم امر فراطبیعی و در نتیجه فقدان وجود شاهد و دلیل قطعی مبنی بر وجود امر فراطبیعی، طبیعتگرایی هستی، شناختی را قابل دفاعترین جهانبینی بر پایه طبیعتگرایی روششناختی و معرفتشناختی میسازد؛ اشاره کرد.
استدلال پشتیبان طبیعتگرایی علمی
وی ادامه داد: استدلال پشتیبان طبیعتگرایی علمی شامل واقعگرایی علمی، موفقیت علم، طبیعتگرایی (نظریات علمی موفق کاملاً طبیعتگرایانه هستند) و عدم موفقیت دلایل پیشینی در اثبات امر فراطبیعی و تیغ اوکام (Occam’s razor) است که در فضای فلسفی باید به آن پرداخته شود.
نریمانی بیان کرد: در واقعگرایی علمی، علم اصولاً در پی شناخت حقیقی جهان است و آخرین نظریات علمی بهترین تلاش جامعه علمی برای شناخت جهان هستند.
وی به مسئله هستیشناسی نسبی اشاره کرد و گفت: ما شاهد این هستیم که علوم بهخوبی طبیعتگراییسازی میشوند و از آن طرف هیچ دلیل قطعی پیشینی و نظریه رقیب هم نداریم و تیغ اوکام قاعده مهم است.
وی با بیان اینکه موجهترین هستیشناسی که میتوان داشته باشیم، هستیشناسی طبیعتگرایانه است، راهکارهای انتقادی در این زمینه را نفی واقعگرایی علمی، تخطی از تیغ اکام، رویاروی با نظریات طبیعتگرایانه و کفایت دلایل فلسفی – پیشینی (ملاحظه) عنوان کرد و گفت: نکته این است که اگر چنین دلایلی داشته باشیم و قاطع و محکم ارائه دهیم باز به نظر میرسد خیلیها چالش ایجاد میکنند.
طبیعتگرایی در فلسفه تحلیلی
وی ادامه داد: جیگون کیم (Jaegwon Kim) میگوید: «اگر از فیلسوفان تحلیلی سؤال کنید تعداد قایل توجه آنها طبیعتگرا بودن را ترجیح میدهند و خواهند گفت فلسفه هرچه باشد باید بر سر اصول طبیعتگرایی ایستادگی نماید، طبیعتگرایی فلسفی همچون پادشاهی عقیدتی، فلسفه تحلیلی را در غالب قرن بیستم هدایت و محدود نموده است.»
نریمانی بیان کرد: اُوِن فلاناگان (Owen Flanagan) اشاره دارد که اغلب فیلسوفان و دانشمندان در قرن بیست و یک رسالت خود را امن نمودن جهان برای نگاهی کاملاً طبیعتگرایانه به امور میدانند.
او خاطرنشان کرد: دنیل استولجر (Daniel Stoljar) میگوید: مادیانگاری چیزی نزدیک به یک موضع مورد اجماع در فلسفه تحلیلی از ۱۹۶۰ شد و همچنان نیز از آن زمان نزدیک به آن باقی مانده است، فیزیکالیسم از جهات گوناگون جهانبینی فلسفه تحلیلی معاصر است.
نریمانی با اشاره به اینکه بستار فیزیکی به طور گسترده مورد قبول قرار گرفته است، بسیاری از مدافعان آن چنین فرض میکنند که این اصل نتیجه حقایق فیزیک جدید است، اظهار کرد: دیوید پاپینو در کتاب «اندیشیدن درباره آگاهی»، میگوید تصور او این بوده که اگر یک اصل وجود داشته باشد که بر سر آن هیچ اختلافی نباشد، اصل تمامیت و بستار فیزیکی است.
نریمانی ادامه داد: جیگون کیم در مورد استدلالهای به سود فیزیکالیسم معتقد است: آخرین استدلال عرضه شده، استدلال علّی (مبتنیبر بستار فیزیکی است) که به باور من بهترین این استدلالها است.
وی با بیان اینکه در مقابل این ایدهها فضای سنگینی در مقابل نظریه داروین شکل گرفت، بیان کرد: اینها میخواهند ما را به عصر تاریکی و خلقتگرایی بکشانند و موضوع دیگر اینکه این مسائل سیاسی فرهنگی هستند و میخواهند فرهنگ آمریکایی، سکولاریزه شدن را برگردانند و خلاف آن حرکت کنند.
وی در ادامه به بحث رویارویی با طبیعتگرایی اشاره کرد و گفت: این بحث شامل طراحی هوشمند در مقابل نئوداروینیسم است.
طراحی هوشمند غیرعلمی
نریمانی خاطرنشان کرد: هنگامی که قاضی جان جونز در سال ۲۰۰۵ حکم خود در رابطه با غیرعلمی بودن طراحی هوشمند را صادر نمود، چنین اظهار کرد که گواهی متخصصین نشان میدهد که از انقلاب علمی در قرون شانزده و هفده، علم در تبیین پدیدههای طبیعی خود را مقید به کاوش علل طبیعی کرده است که این احتراز از ارجاع به علل فراطبیعی یک «قرارداد خود خواسته علم» است و فیلسوفان به آن طبیعتگرایی روششناختی میگویند.
وی در زمینه طبیعتگرایی روش شناختی هویت علم عنوان کرد: نیلز الدریج (Niles Eldredge) و یوجین اسکات (Eugene Scott)، مسئول اجرایی مرکز ملی آموزش علم میگوید: اگر تنها یک قاعده باشد که یک ایده را علمی نماید، این است که در تبیین یک پدیده تنها باید تبیینهای طبیعتگرایانه را به کار گرفت و این تبیینها باید تنها بر مبنای حواس پنج گانه قابل آزمون باشند.
نریمانی بیان کرد: نظریات فراطبیعتگرایانه به خاطر تعهدات پیشینی علم به طبیعتگرایی که به علت عدم تطابق با شواهد و نداشتن ملاکهای تبیین خوب توسط دانشمندان کنار گذاشته میشود. بنابراین نظریه طراحی هوشمند نه به علت ارجاع به طراح فراطبیعی که به علت عدم احراز ملاکهای تبیین خوب نباید در کلاس علمی تدریس شود.
نریمانی با بیان اینکه موافقان طبیعتگرایی روشی تأکید دارند که هنگامی که فعالیت علمی انجام میشود، باید از هرگونه ارجاع به امر الهیاتی و دینی پرهیز نمود، گفت: به طور خاص طبیعتگرای روشی منکر آن است که خداوند نقشی در آفرینش داشته است، این بدان معنا نیست که خداوند (در واقع) نقشی در خلقت نداشته است، بلکه علم از آنجا که علم است و متعهد به طبیعتگرایی روشی است جایی برای سخن گفتن از خداوند نخواهد گذاشت.
وی با بیان اینکه اولین و مهمترین ویژگی علم آن است که آن کاملاً بر پایه قوانین و فرایندهای کور و بیهدف طبیعی قرار دارد، یادآور شد: مهمترین ویژگی علم جدید آن است که کاملاً وابسته به عملکرد انتظامهای کور و بیتغییر در جهان است و ما به این انتظامها قوانین طبیعی میگوییم.